یادداشت دکتر ابراهیمی بهمناسبت روز پیشگیری از ایدز
12509 بازدید
دکتر مرضیه ابراهیمی، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی و معاون مرکز مشاوره و آموزشهای اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی؛ یادداشتی بهمناسبت «روز پیشگیری از ایدز» منتشر کرده است که در ادامه میخوانید:
ایدز، کلیشه های ذهنی و پیشداوری ها
روز پیشگیری از ایدز، فرصتی است تا در خصوص ابعاد اجتماعی و فرهنگی بیماریها تامل کنیم و بر این امر تاکید داشته باشیم که بیماریها صرفا دارای پیامدهای «پزشکی و زیست شناختی» نیستند و بدون در نظر گرفتن ابعاد روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی آن نمیتوانیم به طراحی و تدوین سیاست ها و برنامههای کارآمد بپردازیم، گرچه بیماری و علائم زیستشناختی آن در تمام بسترهای فرهنگی و اجتماعی یکسان است اما نگرشها و باورهای اجتماعی و فرهنگیای که در جامعه وجود دارد میتواند نحوه واکنش دیگران به بیمار، بیماری و فرایند درمان را تحت تاثیر قرار دهد، در خصوص بیماری ایدز به دلیل کلیشههای ذهنی موجود در جامعه، بیماران مبتلا به ایدز عمدتا با مسئله «طرد اجتماعی» مواجه میشوند و استراتژی برخورد با این مسئله نیز « پنهان کردن» بیماری و مشکلات ناشی از آن خواهد بود، به عبارت دیگر هزینههای روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی برای بیماران مبتلا به ایدز گاهی بیش از نگرانیهای پزشکی است و تمام توان آنها صرف مواجهه با این مشکلات میشود.
از منظر اجتماعی عمدهترین عامل موثر بر انتخاب استراتژی «پنهان کردن بیماری» در میان مبتلایان به ایدز،کلیشههای ذهنی و پیشداوریهاست؛ کلیشههای ذهنی مردم، ایدز را بیماری ناشی از تخطی بیمار از اخلاق می داند و براساس همین کلیشه او را قضاوت میکند و با آن وارد تعامل میشود، گاهی نیز براساس این تفکر بیمار از دایره تعاملات و ارتباطات خارج میشود و به محض ابتلای به بیماری، شغل، تحصیل، روابط دوستانه و روابطخانوادگی او تحت تاثیر قرار میگیرد و بیمار نگران از تکرار این مسئله در جامعه سعی میکند از مشکل و بیماریاش با فرد دیگری صحبت نکند، کلیشههای ذهنی به معنای اسناد خصوصیات یکسان به همه افراد یک گروه است، بدون اینکه تفاوتهای واقعی میان اعضای آن گروه در نظر گرفته شود، در خصوص بیماری ایدز نیز علیرغم اینکه ممکن است علل متفاوتی برای ابتلا به بیماری وجود داشته باشد، کلیشههای ذهنی صرفا یک عامل را برجسته میسازد و براساس آن بیماران را مورد قضاوت و گاهی سرزنش قرار میدهد، این مسئله تا حدی است که افراد از پرسش در خصوص بیماری ایدز نیز اجتناب میکنند و این میتواند مانع جدی برای پیشگیری از این بیماری باشد.
اگر بخواهیم راهکار و برنامهای برای کاهش هزینههای روانی، اجتماعی و فرهنگی بیماری ایدز پیشنهاد دهیم، مهمترین عامل موثر بر کاهش این فشارها «اگاهی رسانی» است، در جامعه مدرن و در عصر ارتباطات، لازم است تا از طریق شبکههای اجتماعی و رسانهها نگرشهای تقلیل گرایانه به علل بیماری ایدز را تغییر دهیم و به کنشگران اجتماعی فرصت تامل مجدد بر اطلاعات جدید و به روز را بدهیم، برای کسانی که به این بیماری مبتلا شدهاند نیز طراحی دورههای مهارت آموزی برای حل مسئله و مواجهه با آن ضروری است، ابتلای افراد به بیماریهای مزمن، سبکهای جدیدی از زندگی اجتماعی را پیش روی آنها قرار میدهد و فرد برای مواجهه با این تغییر نیاز به کمک و مشاوره دارد، وجود سازمانهای مردم نهاد و ارائه خدمات مناسب برای این افراد میتواند در اقناع آنها برای طی فرایند درمان موثر واقع شود. از طرف دیگر خانواده و شبکههای ارتباطی این افراد نیز باید بتوانند با ارتباط موثر با بخش بهداشت و درمان و دریافت مشاورههای روانشناختی و اجتماعی به جای طرد و دوری از فرد به او در کاهش اضطراب و استرس برای حضور در اجتماع کمک کنند، در انتها رویکردهای همدلانه در جامعه میتواند پیشداوریها و قضاوتهای شتاب زده را کمتر کند، «گاهی خود را به جای دیگری گذاشتن» و از دریچه و عینک دیگری به دنیا نگریستن میتواند بار مسائل اجتماعی و فرهنگی و تنشهای اجتماعی را بکاهد و برای این کار «مهارت آموزی» و «گفتگو» دو اصل اساسی است که میتواند در کاهش مسائل بیماران مبتلا به ایدز و پیشگیری از ابتلای افراد دیگر (کاهش هراس پرسش ) موثر باشد.